گرگ و میش (روایت تنهایی یک کارتن خواب) قسمت دوم قصه سید مصطفی
وقتی که هوا گرگ و میشه، دلبستگیها و دلتنگیهای آدم هم هی محو میشن و هی دوباره به چشم میان. انگار که تو یه آسمون مهآلود ستاره بشن و بهش چشمک بزنن. دلتنگی برای چی؟ مثلا برای یه آغوش که نمیدونه کجا و کی تو این ظلمات رهاش کرده و چطوری باید بهش برسه. آغوشی […]