آرشیو برچسب: خیریه دارای مجوز

عیدقربان ( بهانه‌ی مبارکی ست برای اینکه به نام متبرک او گرسنه‌ای را سیر کنیم)

عید قربان، بهانه‌ی مبارکی ست برای اینکه به نام متبرک او گرسنه‌ای را سیر کنیم، دست نیازمندی را بگیریم و برکت را در جهان جاری کنیم. در این ایام مبارک، جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها آمادگی دارد با پذیرش نذورات شما، کارتن‌خواب‌ها، کودکان کار و همه نیازمندانی که چشم‌به‌راه مهر بی‌دریغ شما هستند را مورد حمایت قرار […]

گرگ و میش (روایت تنهایی یک کارتن خواب) قسمت دوم قصه سید مصطفی

وقتی که هوا گرگ و میشه، دلبستگی‌ها و دلتنگی‌های آدم هم هی محو می‌شن و هی دوباره به چشم میان. انگار که تو یه آسمون مه‌آلود ستاره بشن و بهش چشمک بزنن. دلتنگی برای چی؟ مثلا برای یه آغوش که نمی‌دونه کجا و کی تو این ظلمات رهاش کرده و چطوری باید بهش برسه. آغوشی […]

گرگ و میش(روایت تنهایی یک کارتن خواب)قسمت 1 قصه الهام

گرگ و میش یعنی یه پات تو سیاهی باشه و یه پا تو سپیدی. یعنی شاید تنت رو سپرده باشی به تاریکی اما دلت هنوز با روشنیه. اما یه وقتایی تو همون گرگ و میش یه دستی از تو سپیده‌دم به سمت شب دراز می‌شه و می‌خواد که بکشتت تو دل نور. نوری که یعنی […]

پامو حامی طلوع بی نشان ها

همه موسسات مردم نهاد با پشت‌گرمی حامیان، همراهان و خیرین به سمت اهداف روشنشون قدم برمی‌دارن. طلوع هم به شما حامیان گرانقدرش دلگرمه که هیچ‌گاه آسیب‌دیدگان اجتماعی سرزمین‌مون رو تنها نمی‌ذارید. شرکت «پامو» یکی از شرکت‌هاییه که برای انجام مسوولیت اجتماعیش با اعتماد به موسسه طلوع پا جلو گذاشته و با درج نشان طلوع بی‌نشان‌ها […]

اشتغال بانوان بهبودیافته در سرای حافظ

کار خوب با محیط مناسب و درآمد کافی یه مثلثه که می‌تونه حافظ پاکی باشه. سرای حافظ با ایجاد ضلع‌های این مثلث برای بهبودیافته‌ها خصوصا بانوان تونسته یک قدم مهم در جهت توانمندی اون ها برداره. افتتاح سالن بهجت، به یاد بانوی روان‌شادی که دغدغه توانمندی و اشتغال بانوان سرزمینش رو داشت، و به همت […]

افتتاح مرکز راه نوین (سرای غزل) مرکز حمایت و باز توانی زنان آسیب دیده اجتماعی

پرفورمنس «بذار نفس بکشم» ‌حاصل تلاش، مشارکت و هم‌فکری دختران و زنان داوطلبی‌ست که به عنوان بازیگر و عضوی از تیم تولید محتوا برای حمایت از زنان جامعه که به هر نحوی قربانی خشونت بوده و آزار و آسیب دیده‌اند ایستادند. این پرفورمنس در سرای غزل، محلی برای شنیده شدن دردها و رنج‌های زنان آسیب‌دیده […]

آموزش کودکان سرای مهر

روزایی که توی خرابه‌ها با مامانم زندگی می‌کردیم فقط یه عروسک یک‌چشم شکسته داشتم. از صبح تا شب با مورچه‌ها بازی می کردم، با یه تیکه چوب روی خاک نقاشی می‌کشیدم. اما اون روزا گذشت. اومدیم سرای مهر و دنیا یهو رنگی شد. حال مامانم خوب شد. سقف نداشتیم و یه خونه رنگی بهمون رسید. […]

سبدخرید